در آغاز کافی بود که کارفرما و کارگر با همدیگر به توافق برسند، اما همراه
با توسعه دانش و تغییر ترکیب نیروی کار، گسترش شهرنشینی و به تبع آنها
پدیدار شدن توقعات جدید در کارکنان ضرورت شناخت نیازهای نیروی کار و تاثیر
آن بر کارکردهای سازمان و همچنین تطبیق آن نیارها با اهداف سازمان ضرورت
یافت.
وجود متغیرهایی چون تجمعهای صنفی کارگری و نقش دولتها در تعیین
سیاستهای اقتصادی و خودکفایی ملل، وجود برنامههایی که در سطح بین
اللملل، هم نیاز جامعه ملل و هم نیاز کشورها و هم نیاز سازمان و هم افراد
را برآورده سازد، افزایش سطوح آموزش، افراد جامعه، تنوع تخصصها و پیچیدگی
سازمانها و فناوری موجب اهمیت بخشیدن به مدیریت منابع انسانی و کارکنان
شد.
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها، اقدامات و سیستمهایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهند.
مدیریت
منابع انسانی عبارتست از رویکردی استراتژیک به جذب، توسعه، مدیریت، ایجاد
انگیزش و دستیابی به تعهد منابع کلیدی سازمان؛ یعنی افرادی که در آن یا
برای آن کار میکنند.
مدیریت منابع انسانی فرایندی شامل چهار وظیفه جذب، توسعه، ایجاد انگیزش و نگهداشت منابع انسانی است.
مدیریت منابع انسان یعنی مدیریت کارکنان سازمان.
مقصود
از مدیریت منابع انسانی سیاستها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از
وظیفه مدیریت است که با جنبههایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد، به ویژه
برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عملکرد، دادن پاداش و
ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان.